چرخه ساخت تئوری در تحقیقات مدیریت( قسمت 1)

تئوری نه برای پاسخ به معماها، بلکه به منزله ابزاری است که می توانیم به آن تکیه کنیم. روی آنها استراحت نمی کنیم، بلکه در مواردی، به جلو حرکت کرده و دوباره طبیعت را با راهنمایی آنها می سازیم. (ویلیام جیمز، 1907:56)

برخی از صاحبنظران سازمان و استراتژی، انرژی قابل توجهی را صرف تحقیق و دفاع از روش های مختلف تحقیق می کنند. مباحث در مورد ساخت تئوری قیاسی در مقابل استقرایی و عینیت اطلاعات حاصل از مشاهدات میدانی در مقابل داده های عددی نمونه بزرگ، تناقضاتی(دوگانگی هایی) هستند که غالبا در سطح زندگی ما و دانشجویانمان پدیدار می شوند. با وجود این تمرکز، برخی از محترم ترین اعضای حرفه تحقیق ما (سایمون، 1976؛ سولو، 1985؛ همبریک، 1994؛ استاو و ساتون، 1995 و هایس، 2002)، به بیان نگرانی هایشان در مورد این موضوع ادامه داده اند که تلاش های جمعی دانشگاهیان بازرگانی تعداد معدودی تئوری راکه از نظر فکری محکم و از نظر عملی کارآمد بوده و قادر به ایستادگی در برابر آزمایشات زمان و شرایط در حال تغییر باشند، ایجاد نموده است.

هدف از این مقاله طرح ریزی فرایند ساخت تئوری است که سئوالات در مورد داده ها، روش ها و تئوری را به هم اتصال دهد (مرتبط نماید). ما امیدواریم که این مدل بتواند زبان مشترکی درباره فرایند تحقیق فراهم نموده که صاحبنظران (دانشمندان) مدیریت نقش های گونه های متفاوت داده ها و تحقیقات بهتر را درک کنند و در نتیجه به طور موثرتری کارشان را روی کار یکدیگر بناگذارند. واحد تحلیلی ما در دو سطح است: پروژه پژوهشی فردی و چرخه تکرار شونده ساخت تئوری که در آن، تلاش محققان برای ساخت(تئوری) روی کار یکدیگر است. مدل، مطالعات دیگر را ترکیب نموده و بحث می نماید که چگونه جوامع صاحبنظران در مجموع نسبت به ساخت تئوری معتبر و قابل اطمینان اقدام می کنند. این (مدل) دارای مفاهیم هنجاری و آموزشی است که نشان می دهد چگونه تحقیقات را رهبری کرده ،کار دیگران را ارزیابی می کنیم، دانشجویان دکترا را آموزش می دهیم ، و دوره های(آموزه های- روش های) خود را طراحی می نماییم.

در حالیکه بسیاری از درک این دیدگاه ها احساس راحتی می کنند، مشاهده ما به این نتیجه رسید که بسیاری از آنهایی که درباره فرایند تحقیق نوشته اند و آنهایی که فکر می کنند آن را ماهرانه درک و اجرا نموده اند، هنوز دارای زبان مشترکی نیستند. در مورد فرایندها و پدیده های بسیار متفاوت،لغات مشابهی بکار می رود، و پدیده های مشابه با لغات بسیار متفاوتی، نامیده می شوند. مقالات منتشر شده در مجلات معتبر،اغلب قواعد اولیه ایجاد تئوری معتبر، قابل اعتماد و در مجموع بهبود یافته را نقض می کنند. با تصدیق اینکه پیشرفت تحقیق تا رسیدن به یک سطح جمعی دشوار می باشد، ادعا می کنیم اگر دانشمندان و متخصصان مدیریت از فرایندی که تئوری از آن ساخته می شود، درک درستی داشته و در آن سیهم بودند، در انجام تحقیقاتی که نه تنها منتشر شده بلکه استانداردهای دقیق تحقیق را رعایت کرده وبه مدیران کمک کند بدانند با توجه به شرایط موجود، چه اقداماتی به نتایج دلخواه منجر می شود، بهره ور تر (سازنده تر)خواهیم شد. هدف ما در این مقاله این نیست که از کارهای محققان دیگر به عنوان تئوری خوب یا بد، تعریف یا انتقاد کنیم: تقریبا هر تحقیق منتشر شده ای نقاط قوت و کاستی های منحصر به فرد خود را دارد. در این مقاله نمونه هایی از تحقیقات پژوهشگران دیگر را ذکر خواهیم کرد فقط برای اینکه نشان دهیم فرایند تئوری سازی چگونه عمل می کند. امیدواریم مدل توصیف شده در اینجا، بتواند یک قالب و یک زبان مشترک بسازد که محققان دیگر از آن برای بازسازی بهره ببرند با استفاده از این که چگونه بدنه های درک در زمینه های(رشته ها) خود انباشته می شوند.

در اولین بخش این مقاله چهار قسمتی، ما یک فرایند سه مرحله ای که توسط آن محققان تئوری را می سازند، که در ابتدا توصیفی است، و نهایتاً هنجاری می شود، توصیف می کنیم. دوم، نقشی را که کشفیات ناهنجاری ها در ساخت تئوری بهتر بازی می کند را مورد بحث قرار می دهیم، سوم، توصیف می کنیم چگونه کسانی که تئوری را می سازند وآن را ارزیابی نموده و مورد بهره برداری قرار می دهند، می توانند بگویند که آیا می توانند به یک تئوری اعتماد کنند- آیا تئوری معتبر است و در وضعیت مورد نظر بکار برده می شود. نهایتاً ما پیشنهاد می کنیم چگونه دانشمندان می توانند در تحقیقات دوره به منظور طراحی دوره های دانشجویی بطریقی که به محققان دانشکده در جهت ساخت تئوری بهتر یاری رساند، درگیر شوند.