iranresearches-telegram

محصولات ایران پژوهان را در فروشگاه ببینید
 

نگارش یافته توسط مدير كل ايران پژوهان مجموعه: روش تحقيق
تعداد بازدید: 14453
چاپ

ساخت تئوری توصیفی

مرحله توصیفی ساخت تئوری، یک مرحله اولیه است زیرا محققان عموماً باید از آن به منظور توسعه تئوری های هنجاری پیشرفته تر، عبور کنند. محققانی که در حال ساخت تئوری توصیفی هستند، از سه مرحله مشاهده، طبقه بندی، و ارتباط بهره می برند.

گام اول: مشاهده

در اولین گام محققان پدیده را مشاهده نموده و به دقت چیزی را که می بینند، توصیف نموده و اندازه گیری می کنند. مشاهده دقیق، مستندسازی و اندازه گیری پدیده در لغات و اعداد، دراین مرحله مهم است زیرا اگر محققان بعدی نتوانند روی توصیفات پدیده توافق کنند، اثبات تئوری بهبود دشوار خواهد بود. مطالعات اولیه مدیریت مانند وظایف اجرایی (بارنارد، 1939) و موارد مدرسه بازرگانی هاروارد که در دهه 1940 و 1950 نوشته شدند، کارهای توصیفی از این جنس بوده- و بسیار ارزشمند بودند. این مرحله از تحقیق در شکل 1 به عنوان پایه هرم نشان داده شده زیرا، اساسی ضروری برای کاری که دنبال می شود، می باشد. پدیده هایی که در این مرحله بررسی می شوند نه تنها چیزهایی از قبیل افراد، سازمان ها، و تکنولوژی ها، بلکه همچنین فرایندها را نیز شامل می شوند. این مشاهدات می تواند در هر نقطه در امتداد زنجیره ای از تجزیه و تحلیل پایگاه های عظیم داده از یک سو، و مشاهدات قوم نگاری مبتنی بر زمینه از سوی دیگر انجام شود.

 

بدون توصیف خردمندانه که متعاقباً ساخته می شود، محققان خود را در حال بهینه سازی مفاهیم گمراه کننده می یابند. به عنوان مثال: سالها بسیاری از محققان سیاست های موجودی و سیستم های زنجیره عرضه، از ابزار تحقیق در عملیات جهت استنتاج بهینه سازی الگوریتم های پیچیده تر شده، برای تکمیل موجودی استفاده می کردند. اغلب اینگونه فرض میشد که مدیران می دانند که سطح موجودیشان چیست. اما تحقیقات خط شکن (مشخص شده به اصالت و نوآوری، پیشگام) آنانت رامان در مورد پدیده ها، این فرض را تا حدود زیادی از بین برد زمانی که او نشان داد بیشتر ثبت های کامپیوتری شده موجودی شرکت ها به میزان زیادی نادرست بودند- حتی زمانی که آنها ازپیشرفته ترین سیستم های ردیابی خودکار استفاده نمودند (رامان، X199). او و همکارانش بدقت چگونگی کار سیستم های تکمیل موجودی و اینکه چه متغیرهایی بر دقت آن فرایند موثر هستند را توصیف نموده اند. با پایه گذاری این اساس، بسیاری از محققان زنجیره عرضه اکنون ساخت بدنه ای از تئوری ها را آغاز نموده اند که وضعیت واقعی و متفاوتی که مدیران و شرکت ها با آن مواجه می باشند را منعکس می نماید.

محققان در این گام اغلب چیزی را توسعه می دهند که ما آن را سازه می نامیم. ساختارها انتزاعاتی هستند که ما را در فراتر رفتن از جزئیات آشفته جهت درک جوهر چیستی پدیده ها و چگونگی عملکرد آنها یاری می نماید. مدیریت فرایند تخصیص منابع جوزف بوور (1970) مثالی از این دست است. سازه های زمینه و انگیزه وی، در حالیکه توضیح می دهد چگونه جریانی، پشت طرح های سرمایه گذاری معین شکل می گیرد و در یکی شدن پشت سایر طرح ها شکست می خورد، به نسلی از پژوهشگران سیاست و استراتژی، در درک چگونگی اخذ تصمیمات استراتژیک سرمایه گذاری کمک نموده اند. مفاهیم «بهره برداری» و «هزینه معاملات» اقتصاددانان، سازه هستند- انتزاعاتی توسعه یافته جهت کمک به ما در درک نوع پدیده هایی که آنها مشاهده کرده اند. با این حال ما به سازه های بهره برداری و هزینه معاملات، تئوری نمی گوییم. آنها بخشی از تئوری هستند- بلوک های ساختمانی که بدنه های ادراک رفتار مشتری و تعامل سازمانی، بر اساس آن ساخته شده اند.

گام دوم. طبقه بندی

پس از آنکه پدیده ها مشاهده و توصیف شد، در مرحله دوم محققان آنها را در دسته بندی هایی طبقه بندی می کنند. در مرحله توصیفی ساخت تئوری معمولاً ویژگی های پدیده، طرح های طبقه بندی که محققان ارائه می دهند را تعریف می کنند. شرکت های متنوع در مقابل شرکت های متمرکز، شرکت های بطور عمودی یکپارچه در مقابل شرکت های تخصصی مثالهای طبقه بندی از مطالعه استراتژی هستند. کمپانی های داد و ستد عمومی در مقابل داد و ستد خصوصی طرح طبقه بندی است که اغلب در تحقیق روی عملکرد مالی، مورد استفاده قرار می گیرند. چنین طرح های طبقه بندی در تلاش برای ساده سازی و سازمان دادن جهان به طرقی است که روابط احتمالاً مهم بین پدیده ها و پیامدهای مورد نظر را برجسته نماید.

محققان مدیریت اغلب به این طرح های طبقه بندی توصیفی بعنوان چهارچوب ها یا نوع شناسی ها اشاره می کنند. برای مثال بورگلمن و سایلس (1986) بر سازه زمینه بوور (1970) با شناسائی دو نوع مختلف زمینه سازمانی و استراتژیک- بنا شده است.

گام سوم. تعریف روابط

در گام سوم محققان وابستگی بین ویژگی های تعریف کننده طبقه بندی و پیامدهای مشاهده شده را کشف می کنند. آنها در مرحله ساخت تئوری توصیفی، اینکه چه تفاوتهایی در ویژگی ها و در میزانآنها ، قویا با الگوهای پیامدهای مورد نظر مرتبط می شوند را تشخیص داده و آشکار می کنند. تکنیک هایی از قبیل تحلیل رگرسیون، بطور معمول در تعریف این روابط مفید هستند.ما اغلب در این گام خروجیمطالعات را مدل می نامیم.

تئوری توصیفی که کمیت درجه روابط بین ویژگی های معین کننده طبقه پدیده ها و پیامدهای مورد نظر را بیان می کنند، به طور کلی قادر به ایجاد گزاره های احتمالی ارتباطی است کهنمایانگر گرایشات متوسط است.برای مثال، هاتون، میلر و اسکینر (2000) اینکه چگونه قیمت سهام به اعلام سود واکنش نشان می دهد را آزمایش کرده اند. آنها انواع لغات و عبارات را در بیانیه هایی با عنوان متغیرهای توضیحی در یک معادله خطی، با تغییر متعاقب قیمت سهام به عنوان متغیر وابسته، کد گذاری نمودند. با این تحلیل، محققان توانستند ادعا کنند که بطور متوسط در سراسر نمونه شرکت ها و اطلاعیه ها، اطلاعیه های درآمد(اعلام سود)ارائه شده به شیوه ای خاص، به مطلوب ترین (یا با حداقل عدم مطلوبیت) واکنش به قیمت سهام منجر می شود.تحقیقی از این دست، تئوری توصیفی مهمی است. با این حال در این نقطه تنها می توان ادعا نمود که به طور متوسط چه ویژگی هایی با بهترین نتایج مرتبط هستند. یک مدیر خاص از یک شرکت خاص، هنوز نمی تواند بفهمد که آیا پیروی از آن فرمول متوسط به نتیجه مورد نظر در موقعیت خاص اومنجر خواهد شد. همانگونه که در زیر نشان خواهیم داد، قدرت شناخت اینکه چه اقداماتی برای یک شرکت خاص در یک وضعیت خاص به نتایج مطلوب منجر می شود، منوط به توسعه تئوری هنجاری در این زمنیه است.


ایران کنفرانس

confBook

بانك موضوع پايان نامه

معرفي پايگاه هاي اطلاعاتي علمي

حمايت از پايان نامه ها

بورسهای خارجی

-->